لطفا دستگاه خود را در حالت عمودی قرار دهید.
 
فارسی انگلیسی العربیة
کد خبر : 50171
تاریخ خبر : 1402/10/09-15:53
تاریخ به روز رسانی : 1402/10/23-15:04
تعداد بازدید : 915
نسخه قابل چاپ

حضرت فاطمه زهرا(س)

از نگاه امام خمینی حضرت زهرا(ع) افتخار خاندان وحی است و همچون خورشید بر تارک اسلام می درخشد و تاکنون هیچ کس از عهده شناخت و معرفی ایشان برنیامده است. ایشان با تفکیک حکومت و قضاوت از مقامات معنوی و ولایت و خلافت تکوینی، می گوید ائمه(ع) ولایت تکوینی دارند و طبق روایات، این مقامات معنوی و ولایت تکوینی برای فاطمه(ع) نیز هست.

حضرت فاطمه زهرا(ع)، برترین بانوی هستی، فرزند پیامبر اکرم(ص) و همسر امیرالمؤمنین علی(ع).

حضرت فاطمه(ع)، فرزند پیامبر(ص) و حضرت خدیجه(س)، در بیستم ماه جُمادی الاخر سال پنجم بعثت متولد شد.

پیامبر(ص) در بیان عظمت شخصیت و جایگاه معنوی فاطمه(ع)، ایشان را سرور زنان جهان و پاره تن خویش معرفی و تأکید کرده هر آنچه فاطمه را ناراحت کند، بیازارد و به خشم آرد، ایشان را ناراحت کرده، آزرده و به خشم آورده است.

از نگاه امام خمینی حضرت زهرا(ع) افتخار خاندان وحی است و همچون خورشید بر تارک اسلام می درخشد و تاکنون هیچ کس از عهده شناخت و معرفی ایشان برنیامده است. ایشان با تفکیک حکومت و قضاوت از مقامات معنوی و ولایت و خلافت تکوینی، می گوید ائمه(ع) ولایت تکوینی دارند و طبق روایات، این مقامات معنوی و ولایت تکوینی برای فاطمه(ع) نیز هست.

مصحف فاطمه(ع) مجموعه مطالبی است که جبرئیل پس از رحلت پیامبر(ص) تا شهادت فاطمه(ع) به ایشان می گفت و فاطمه(ع) برای علی(ع) املا می کرد و ایشان آن را می نوشت. امام خمینی در وصیت نامه خود، یکی از افتخارات شیعه را صحیفه فاطمیه می داند و از این رو آن را از نظر جایگاه در ردیف مناجات شعبانیه، دعای عرفه و صحیفه سجادیه ذکر می کند.

امام خمینی با اشاره به ایستادگی فاطمه(ع) در برابر حکومت که به خلافت و فدک دست اندازی کرده بود و سخنرانی در حضور مهاجر و انصار در مسجد پیامبر(ص)، به زنان یادآور می شود در زهد، عفاف و مقابله با حکومت های طاغوت و جهاد در راه خدا به فاطمه(ع) اقتدا کنند.

پس از درگذشت پیامبر(ص)، علی(ع) از منصب امامت و خلافت بازداشته شد. اعتراض فاطمه(ع) به غصب ظالمانه خلافت و فدک و ایستادگی در برابر عاملان آن موجب شد صدمات روحی و جسمی بسیاری به ایشان وارد شود و جنین ایشان در هجوم به خانه اش سقط گردد. بنابر نظر مشهور، فاطمه(ع) پس از رحلت پیامبر(ص) ۷۵ روز بیشتر زنده نبود.

زندگی نامه
حضرت فاطمه(ع) آخرین فرزند پیامبر اکرم(ص) از حضرت خدیجه(س) است.[۱] ولادت آن حضرت را بیشتر مورخان اهل سنت، پنج سال پیش از بعثت، یعنی سال تجدید بنای کعبه به دست قریش[۲] و بیشتر محدثان و مورخان شیعه بیستم ماه جُمادی الاخر سال پنجم بعثت[۳] دانسته اند. بنابر نظر برخی دیگر، آن حضرت در سال دوم بعثت متولد شد.[۴]

امام صادق(ع)، فاطمه(ع) را نزد خدا دارای نه نام دانسته است: فاطمه، صدیقه، مُبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، مُحدّثه و زهرا. و دلیل نام گذاری به فاطمه را این دانسته که ایشان از بدی ها به دور است و خدای متعال او و شیعیان و دوستدارانش را از آتش جهنم دور کرده است.[۵] گوهر وجود فاطمه از میوه های بهشتی است؛ بدین سبب رسول خدا(ص) ایشان را حوراء انسیه نامید و هر وقت مشتاق بوی بهشت می شد، او را می بویید[۶] و کنیه ایشان امّ ابیها است[۷] و به جز علی(ع) که همسر ایشان است، همه امامان شیعه فرزندان اویند.

پیامبر اکرم(ص) در بیان عظمت شخصیت و جایگاه معنوی فاطمه(ع)، ایشان را سرور زنان جهان،[۸] از جمله چهار زن برتر دنیا و آخرت[۹] و پاره تن خویش معرفی کرده و تأکید کرده است هر آنچه فاطمه را ناراحت کند، بیازارد و به خشم آرد، ایشان را ناراحت کرده، آزرده و به خشم آورده است.[۱۰] دیدار فاطمه(ع) همواره پیامبر(ص) را خشنود می ساخت و هرگاه فاطمه(ع) نزد پیامبر(ص) می آمد، ایشان برمی خاست، دستش را می بوسید و او را جای خود می نشاند.[۱۱]

فاطمه(ع) به سبب جمال ظاهری،[۱۲] جایگاه والای خانوادگی و کمالات شخصی خواستگاران متعددی داشت و پیامبر(ص) به سبب عدم رضایت فاطمه(ع)، پیشنهاد آنان را رد می کرد، تا اینکه علی(ع) به خواستگاری ایشان آمد.[۱۳] پیامبر(ص) پس از طرح موضوع با فاطمه(ع)، سکوت ایشان را نشانه رضایت دانست و ازدواج ایشان با علی(ع) دو سال پس از هجرت انجام گرفت.[۱۴] مهریه این ازدواج زره علی(ع) بود[۱۵] و پیامبر(ص) با فروش آن به پانصد درهم جهیزیه فاطمه(ع) را فراهم کرد.[۱۶] فاطمه(ع) در خانه با علی(ع) با تکریم و محبت رفتار می کرد[۱۷] و او را بهترین همسر می خواند.[۱۸] رفتار فاطمه(ع) چنان بود که علی(ع) خاطرنشان کرده هرگاه به فاطمه(ع) نگاه می کرده، همه رنج ها و غصه های ایشان برطرف می شده است.[۱۹] به گزارش تاریخ، فاطمه(ع) توصیه پدرش را که از او خواسته بود در هیچ کاری از همسر خود نافرمانی نکند، هیچ گاه فراموش نکرد.[۲۰] ایشان کارهای خانه را انجام می داد و حتی برای کمک به خانواده گاهی پشم ریسی می کرد.[۲۱] در نیمه ماه رمضانِ سومین سال هجرت، حسن(ع)[۲۲] و در سوم شعبانِ سال چهارم هجرت، حسین(ع) به دنیا آمد[۲۳] (ببینید: اهل بیت(ع)). دیگر فرزندان فاطمه(ع) زینب، ام کلثوم و محسن بودند.[۲۴] طبق نقلی فاطمه(ع) بهترین زنان را کسانی شمرده که کمترین ارتباط را با مردان داشته باشند،[۲۵] اما هنگام ضرورت و لزوم، خود در عرصه اجتماع حضور می یافت.

هنگامی که رسول خدا(ص) در بستر مرگ بود، فاطمه(ع) بسیار غمگین و گریان بود؛ اما با این سخن پیامبر اکرم(ص) که فاطمه(ع) نخستین کسی است که به ایشان خواهد پیوست، خوشحال شد.[۲۶]

پس از درگذشت پیامبر(ص)، علی(ع) از منصب امامت و خلافت که پیامبر(ص) به دستور خداوند به ایشان واگذاشته بود، بازداشته شد و حقوق اهل بیت(ع) سلب گشت. ازجمله آنها مزرعه بزرگ فدک بود که خلیفه اول آن را مصادره کرد.[۲۷] این مزرعه طبق آیه ششم و هفتم سوره حشر فَیء شمرده می شد و ملک شخص پیامبر(ص) بود. پیامبر(ص) آن را در سال هفت هجرت پس از نزول آیه وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّه [۲۸] به فاطمه(ع) بخشید.[۲۹] فدک در زمان حیات پیامبر اکرم(ص) در دست فاطمه(ع) بود و ایشان هر سال درآمد آن را میان نیازمندان بنی هاشم و مهاجران و انصار تقسیم می کرد.[۳۰] امام علی(ع) در نامه ای به عثمان بن حنیف، به این مطلب تصریح کرده است.[۳۱] اعتراض فاطمه(ع) به غصب ظالمانه خلافت و فدک و ایستادگی در برابر عاملان آن موجب شد صدمات روحی و جسمی بسیاری به ایشان وارد شود و جنین ایشان در هجوم به خانه اش سقط گردد. در پس این آسیب ها بود که فاطمه(ع) تنها چند ماه پس از درگذشت پیامبر(ص) به شهادت رسید.[۳۲]

فاطمه(ع) در روزهای پایانی عمر خود وصایایی کرد،[۳۳] ازجمله ـ در اعتراض به حق کشی و قدرناشناسی حاکمان ـ به همسر خود علی(ع) وصیت کرد، مراسم غسل و خاکسپاری ایشان را شبانه، بدون آگاهی کسانی که حضورشان را نمی پسندید، انجام دهد.[۳۴] بنابر نظر مشهور، فاطمه(ع) پس از رحلت پیامبر(ص) ۷۵ روز بیشتر زنده نبود[۳۵]؛ ولی سه ماه،[۳۶] چهار ماه[۳۷] و شش ماه[۳۸] نیز نقل شده است. به رغم گفته ها و احتمالاتی که دربارهٔ محل دفن ایشان وجود دارد، محل قبر ایشان به درستی شناخته شده نیست که در بقیع است یا در خانه ایشان ـ که با توسعه مسجد نبوی در زمان بنی امیه جزو مسجد شد ـ[۳۹] یا در روضه نبوی در حد فاصله خانه پیامبر(ص) و منبر.[۴۰]

جایگاه معنوی و فضایل
فاطمه(ع) به مقام والایی دست یافته بود و بر اساس دیدگاه شیعه[۴۱] ـ که برگرفته از آیه تطهیر[۴۲] است ـ دارای مقام عصمت بود.[۴۳] پیامبر اکرم(ص) پس از نزول آیه تطهیر[۴۴] تا شش ماه هر روز صبح هنگام رفتن به مسجد، در برابر خانه فاطمه(ع) می ایستاد و آیه تطهیر را می خواند و با خطاب اهل البیت ، به اعضای خانواده سلام می داد و آنان را به نماز فرا می خواند.[۴۵]

در نظر امام خمینی
از نگاه امام خمینی حضرت زهرا(ع) افتخار خاندان وحی است و همچون خورشید بر تارک اسلام می درخشد و تاکنون هیچ کس از عهده شناخت و معرفی ایشان برنیامده است.[۴۶] امام خمینی خود را از شناخت و معرفی ایشان قاصر و سخن گفتن دربارهٔ فاطمه(ع) را تنها از باب ذکر روایت می داند[۴۷] و معتقد است احادیثی که دربارهٔ شأن و مقام فاطمه(ع) آمده، به مقدار فهم مستمعان بوده است و دیگران نیز از عهده ستایش او برنیامده و هرچه دربارهٔ ایشان گفته اند، به مقدار فهم خودشان بوده است، نه به اندازه جایگاه آن حضرت.[۴۸]

امام خمینی با تفکیک حکومت و قضاوت از مقامات معنوی و ولایت و خلافت تکوینی ـ که به موجب آن جمیع ذرات در برابر ولی امر خاضع اند ـ می گوید این جزو اصول مذهب شیعه است که ائمه(ع) ولایت تکوینی دارند و از ضروریات شیعه است که کسی به مقامات معنوی ائمه(ع) نمی رسد و طبق روایات،[۴۹] این مقامات معنوی و ولایت تکوینی برای فاطمه(ع) نیز هست.[۵۰]

انسان کامل به جهت آنکه مظهر همه اسما و صفات الهی است، تجلیگاه همه کمالاتی است که برای انسان متصور است. فاطمه(ع) از مصادیق بارز انسان کامل است[۵۱]؛ از این رو امام خمینی دربارهٔ مقامات معنوی فاطمه(ع) معتقد است، تمام ابعادی که برای انسان و زن می توان تصور کرد، در آن بانو جلوه کرده بود و ایشان تمام حقیقت انسان بود و همه معنویات، جلوه های ملکوتی، جلوه های الهی، جلوه های جبروتی، جلوه های مُلکی و ناسوتی در ایشان وجود داشت و همه ویژگی های پیامبران را دارا بود.[۵۲] ایشان همچنین بر اساس روایتی از امام هفتم موسی بن جعفر(ع)،[۵۳] شب قدر را به فاطمه(ع) تفسیر می کند.[۵۴]

امام خمینی، فاطمه(ع) را از معجزات تاریخ و مایه افتخار هستی و افتخار خاندان وحی می شمارد[۵۵] که چون خورشیدی بر تارک اسلام می درخشد[۵۶] و فضایل ایشان هم تراز فضایل بی نهایت پیغمبر اکرم(ص) و خاندان عصمت و طهارت است[۵۷]؛ از این رو همان گونه که در روایات آمده[۵۸] همانند رسول اکرم(ص) و امامان(ع)، پیش از این عالم، نوری در ظل عرش بوده است.[۵۹]

به جایگاه علمی فاطمه(ع) در برخی روایات اشاره شده است.[۶۰] ایشان افزون بر برخورداری از علم الهی، به کسب دانش و معارف دینی از پدر خود نیز اهتمام داشت.[۶۱] ایشان در زمان پیامبر اکرم(ص) مرجع زنان مدینه در احکام دینی بود.[۶۲] از عمار یاسر نقل شده است فاطمه(ع) از آنچه بوده و هست و آنچه تا روز قیامت خواهد بود، آگاه است.[۶۳] امام خمینی در معرفی فاطمه(ع) روایتی را که کلینی نقل کرده[۶۴] بازگو می کند و می گوید طبق این روایت، که سند آن نیز در نگاه ایشان معتبر است، در مدت ۷۵ روزی که فاطمه(ع) پس از رحلت پیامبر(ص) زنده بود و حزن شدیدی داشت، جبرئیل امین خدمت ایشان می آمد، با ایشان مراوده داشت و ضمن تعزیت به ایشان، مسائلی را که در آینده قرار بود رخ دهد، به ایشان خبر می داد و ایشان آنها را برای علی(ع) بازگو کرده، او می نوشت؛ بنابراین، همان گونه که علی(ع) کاتب وحی پیامبر بود، کاتب فاطمه(ع) هم بود.[۶۵] به نظر ایشان مراوده و نزول جبرئیل بر فاطمه(ع) نشان از بالاترین شرافت و فضیلت فاطمه(ع) است؛ زیرا جبرئیل، روح اعظم، بر غیر از طبقه اول از انبیای عظام، مانند رسول خدا، موسی، عیسی و ابراهیم، بر دیگری نازل نمی شود.[۶۶] استدلال دیگر ایشان این است که باید میان جبرئیل و کسی که بر او نازل می شود تناسب باشد و فرقی نمی کند تنزل جبرئیل به واسطه روح اعظم ولیّ خدا باشد یا خداوند او را مأمور به نزول کند.[۶۷] به نظر ایشان نزول جبرئیل امین بر فاطمه(ع) شرافت و فضیلتی است که از همه فضایلی که برای ایشان ذکر کرده اند ـ با اینکه آنها نیز فضایل بزرگی اند ـ بالاتر است.[۶۸]

از فضایل فاطمه(ع)، تسبیح ایشان است که روایات در فضیلت آن بسیار است.[۶۹] طبق گزارش برخی روایات، کار سخت و طاقت فرسای خانه، موجب رنجوری فاطمه(ع) شده بود. با پیشنهاد علی(ع) بنا شد فاطمه(ع) از پیامبر(ص) خدمتگزاری درخواست کند. پیامبر(ص) در برابر این خواسته، پیشنهاد کرد تا چیزی به ایشان بیاموزد که بهتر از خدمتکار است و سپس تسبیحی به ایشان آموخت که به تسبیح فاطمه معروف است و بهترین تعقیبات نماز به شمار می رود.[۷۰]

احکام فقهی مرتبط
امام خمینی نیز تسبیحات فاطمه(ع) را در تعقیبات نماز برتر از دیگر تعقیبات می داند. این تسبیحات ۳۴ بار الله اکبر ۳۳ بار الحمد لله و ۳۳ بار سبحان الله است.[۷۱] ایشان بنابر احتیاط، بدون وضو مس اسم پیامبر(ص)، امامان(ع) و فاطمه(ع) را حرام دانسته است[۷۲]؛ چنان که اگر روزه دار با گفتن یا نوشتن یا اشاره و مانند اینها به خدا، پیامبر(ص) و امامان(ع) به عمد نسبتِ دروغ بدهد، اگرچه فوراً اقرار به نادرستی آن یا توبه کند، روزه او باطل است و احتیاط واجب آن است که فاطمه(ع) و سایر پیغمبران و جانشینان آنان هم در این حکم فرقی ندارند.[۷۳] امام خمینی سبّ کننده فاطمه(ع) را همانند سبّ کننده پیامبر(ص) و امامان(ع) می داند که حکم آن قتل است[۷۴]؛ بر همین اساس در واکنش به مصاحبه پخش شده در صدای جمهوری اسلامی ایران که در الگوبودنِ فاطمه(ع) تردید ایجاد کرد و نوعی اهانت تلقی می شد، دستور داد فردی که این مطلب را پخش کرده تعزیر و اخراج گردد و دست اندرکاران آن تعزیر شوند و در صورتی که ثابت شود قصد توهین در کار بوده، فرد توهین کننده محکوم به اعدام است و افزود تکرار چنین کاری تنبیه، توبیخ و مجازات شدید و جدی مسئولان بالای صدا و سیما را در پی خواهد داشت؛ البته ایشان اقدام در این زمینه را به قوه قضاییه محول کرد.[۷۵] امام خمینی به عزاداری برای فاطمه(ع) اهتمام می ورزید و در مدت اقامت در نجف اشرف، به مناسبت شهادت فاطمه(ع) سه شب در منزلشان سوگواری می شد.[۷۶]

نقش اجتماعی
حضرت فاطمه(ع) از دوران سخت مکه تا هنگام شهادت نقش اجتماعی خویش را ایفا کرد. ایشان در همه سختی ها و آزار و اذیت های مشرکان مکه به پیامبر اکرم(ص) و در سال های سخت محاصره در شعب ابی طالب همراه پیامبر(ص) بود و همه مشکلات و فقدان مادر خود را پیش از هجرت تحمل کرد.[۷۷] ایشان چند روز پس از هجرت پیامبر(ص) به مدینه، همراه چند زن دیگر به همراه علی(ع)، به مدینه هجرت کرد.[۷۸]

از مسائل اجتماعی دوره مدینه جهاد بود و فاطمه(ع) که جهاد را مایه عزت اسلام شمرده است،[۷۹] در جنگ احد و به مداوای زخم های پیامبر(ص) پرداخت[۸۰] و همچنین ایشان برای کمک به مجاهدان در جنگ خندق (احزاب)[۸۱] و فتح مکه[۸۲] نیز حضور داشت.

از فاطمه(ع) در زندگی کوتاه ایشان روایات، دعاها و خطبه هایی بر جای مانده است؛ ازجمله آنها سه خطبه است که پس از رحلت پیامبر(ص) ایراد کرده است: یکی سخنان ایشان با مهاجمان به خانه اش،[۸۳] دوم سخنان ایشان در جمع زنان مهاجر و انصار[۸۴] و سوم خطبه فدک.[۸۵]

امام خمینی به ایستادگی فاطمه(ع) در برابر حکومت که به خلافت و نیز فدک دست اندازی کرده بود و سخنرانی در حضور مهاجر و انصار در مسجد پیامبر(ص) اشاره کرده است.[۸۶] ایشان این سخنرانی را با توجه به محتوای بالای آن به ویژه جمله امامت برای حفظ نظام و تبدیل افتراق مسلمین به اتحاد است [۸۷] تنها راه تأمین وحدت اسلامی و رهایی کشور از تصرف و نفوذ استعمارگران را سرنگونی حکومت های ستمگر و دست نشانده و تشکیل حکومت عادلانه اسلامی می داند.[۸۸]

ساده زیستی
از ویژگی های بارز زندگی فاطمه(ع) و علی(ع)، ساده زیستی و نداشتن امکانات رفاهی و نازل تربودن زندگی ایشان از سطح معمول زندگی دیگران، به ویژه در آغاز زندگی مشترک شان است.[۸۹] امام خمینی این امر را یکی از ویژگی های اخلاقی و رفتاری فاطمه(ع) معرفی می کند و از نمونه های آن، خانه کوچک ایشان است.[۹۰] نمونه دیگر وسایل خانه ایشان است؛ زیراندازی که شب ها روی آن استراحت می کرد، چنان که امام خمینی نیز یادآور شده،[۹۱] یک پوست گوسفند بود که روزها بر روی دیگر آن علف شتر را می ریخت.[۹۲] سادگی و لباس فاطمه(ع) و بی آلایشی ایشان، شگفتی دیگران را برمی انگیخت. فاطمه(ع) در پاسخ آنان، سوگند یاد کرد که او و علیّ پنج سال است تنها پوست گوسفندی را بستر خود می سازند.[۹۳]

مصحف فاطمه(ع)
مصحف فاطمه(ع) مجموعه مطالبی است که جبرئیل پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) تا شهادت فاطمه(ع) به ایشان می گفت و فاطمه(ع) برای علی(ع) املا می کرد و ایشان آن را می نوشت. در این مصحف سخنی از حلال و حرام نیست، بلکه مشتمل بر حوادث غیبی است که در آینده رخ می دهند.[۹۴]

امام خمینی در وصیت نامه خود، یکی از افتخارات شیعه را صحیفه فاطمیه می داند و از این رو آن را از نظر جایگاه در ردیف مناجات شعبانیه، دعای عرفه و صحیفه سجادیه ذکر می کند.[۹۵] ایشان در شکل گیری صحیفه فاطمیه به روایتی معتبر از کتاب کافی اشاره می کند.[۹۶] در این روایت چگونگی شکل گیری این صحیفه آمده است.[۹۷] این کتاب در دست امامان دست به دست می گشته و اکنون نزد حضرت مهدی(ع) است که هنگام ظهور آن را آشکار می سازد.[۹۸] ایشان محتوای صحیفه فاطمه(ع) را حوادثی می داند که در آینده رخ خواهد داد که ازجمله آنها حوادثی است که در آینده برای ذریه فاطمه(ع) پیش خواهد آمد و آنچه در زمان امام مهدی(ع) رخ خواهد داد. ایشان احتمال می دهد مسائل مربوط به ایران نیز در آن باشد.[۹۹]

فرزندان روحانی فاطمه(ع)
امام خمینی فرزندان فاطمه(ع) را به فرزندان جسمانی و روحانی تقسیم می کند و پیروان ایشان همچون عمار یاسر و میثم تمار را فرزندان روحانی ایشان می داند. ایشان تأکید کرده است فرزندان فاطمه(ع) در طول تاریخ اسلام در برابر حاکمان ستمکار ایستادند و از اسلام دفاع کردند و در این راه، زجرها و ناسزاها را تحمل کردند؛ حتی گاهی دسته جمعی قتل عام شدند؛ ولی با مقاومتشان نگذاشتند بدخواهانْ اسلام را از میان ببرند و احکام خدا را نابود کنند.[۱۰۰] بر این اساس امام خمینی در سخنرانی خود در ۲۹ اسفند ۱۳۴۱/ ۲۳ شوال ۱۳۸۲ در مسجد اعظم قم، از فاطمیین می خواهد به داد اسلام برسند و معتقد است با وجود فرزندان روحانی فاطمه(ع)، دولت ها نمی توانند هر خیانتی که می خواهند انجام دهند، احکام قرآن را پایمال کنند و مقدرات مسلمانان را به دست اسرائیل بسپارند.[۱۰۱]

الگوی زنان
با توجه به نیاز انسان ها به الگو، قرآن کریم پیامبر اکرم(ص) را الگوی نیکو معرفی می کند.[۱۰۲] در روایات آمده است امام زمان(ع)، فاطمه(ع) را الگوی نیکوی خود دانسته است.[۱۰۳] با توجه به این آموزه ها، امام خمینی از پیامبر اکرم(ص) و فاطمه(ع) به عنوان الگو یاد می کند[۱۰۴] و همه مردان و زنان را به الگوگیری و اقتدا به این خاندان تشویق می کند[۱۰۵] و به زنان یادآور می شود در زهد، تقوا، عفاف و مقابله با حکومت های طاغوت و جهاد در راه خدا به ایشان اقتدا کنند.[۱۰۶] ایشان بر این نکته تأکید می کند که ایستادگی ملت ایران در برابر مستکبران و مقاومت در جنگ تحمیلی هشت ساله ناشی از الگوپذیری از فاطمه(ع) و خاندان ایشان است.[۱۰۷]

پس از انقلاب اسلامی روز ولادت فاطمه(ع)، بیستم جمادی الاخر که بنا بر معروف روز ولادت امام خمینی نیز است،[۱۰۸] روز زن نام گذاری شد (ببینید: زن) و امام خمینی روز ولادت فاطمه(ع) را والاترین روز برای انتخاب روز زن می داند.[۱۰۹]

پانویس
ابن سعد، الطبقات الکبری، ۸/۱۶؛ صدوق، الخصال، ۲/۴۰۴؛ مقیمی حاجی، وصایای فاطمه، ۱/۴۹.
ابن سعد، الطبقات الکبری، ۸/۱۶؛ طبری، محمد، المنتخب، ۹۰.
کلینی، کافی، ۱/۴۵۸؛ طبری امامی، دلائل الامامه، ۷۹ و ۱۳۴.
مفید، مسار، ۵۴؛ طوسی، مصباح، ۲/۷۹۳.
صدوق، علل الشرائع، ۱/۱۷۸ ۱۷۹؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱/۱۴۸.
صدوق، علل الشرائع، ۱/۱۸۴؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱/۱۴۹.
مجلسی، بحارالانوار، ۴۳/۱۹.
عیاشی، التفسیر، ۱/۱۷۴؛ صدوق، من لایحضر، ۴/۱۷۹.
طبرانی، المعجم الکبیر، ۲۲/۴۰۲؛ صدوق، الخصال، ۱/۲۰۵ ۲۰۶.
مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، ۷/۱۴۱.
حاکم نیشابوری، المستدرک، ۳/۱۵۴؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ۳/۱۱۳.
کلینی، کافی، ۸/۱۶۵؛ طبری امامی، دلائل الامامه، ۱۵۰ ۱۵۱.
دولابی، الذریة الطاهرة النبویه، ۹۳؛ طوسی، الامالی، ۳۹ ۴۰.
ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ۳/۱۳۲؛ یوسفی، موسوعة التاریخ الاسلامی، ۲/۹۸.
دولابی، الذریة الطاهرة النبویه، ۹۴ ۹۵؛ کلینی، کافی، ۵/۳۷۷.
طبری امامی، دلائل الامامه، ۸۷؛ طوسی، الامالی، ۴۰.
←اربلی، کشف الغمة، ۱/۳۷۲ ۳۷۳.
ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ۳/۱۳۱.
مجلسی، بحارالانوار، ۴۳/۱۳۴.
خوارزمی، المناقب، ۳۵۳.
کوفی، مناقب الامام امیرالمؤمنین، ۱/۱۷۸ ۱۷۹.
مفید، الارشاد، ۲/۵.
طبرسی، فضل، اعلام الوری، ۱/۴۲۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۴۴/۲۰۱.
عالمی، مقالات، ۱/۱۸۲ ۲۷۳.
طبرسی، حسن، إعلام الوری، ۲۳۳؛ اربلی، کشف الغمة، ۲/۹۴.
ابن سعد، الطبقات الکبری، ۲/۱۹۰ ۱۹۱؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ۲۲/۴۲۱؛ سبط ابن جوزی، تذکرهٔ الخواص، ۲۷۸.
ابن شبه، تاریخ المدینة المنوره، ۱/۱۹۷؛ جوهری، السقیفة و فدک، ۱۱۹.
اسراء، ‏ ۲۶.
کلینی، کافی، ۱/۵۴۳.
ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱/۱۲۳؛ صفری و عالمی، فدک، ۱/۲۹۲ ۳۱۶.
نهج البلاغه، ن۴۵، ۴۴۱ ۴۴۲.
هلالی کوفی، کتاب سلیم بن قیس، ۱۵۳ و ۲۲۳؛ شبیری، شهادت فاطمه، ۱/۳۳۳ ۳۵۷.
مقیمی حاجی، وصایای فاطمه، ۱/۳۱۷ ۳۳۲.
صدوق، الامالی، ۶۵۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ۴۳/۲۱۴.
کلینی، کافی، ۱/۴۵۸؛ طبری امامی، دلائل الامامه، ۱۳۴.
دولابی، الذریة الطاهرة النبویه، ۱۵۱.
طبرسی، فضل، اعلام الوری، ۱/۳۰۰.
ابن سعد، الطبقات الکبری، ۸/۲۳؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ۲۲/۳۹۹.
کلینی، کافی، ۱/۴۶۱.
صدوق، من لایحضر، ۲/۵۷۲؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۶/۹.
سید مرتضی، الشافی فی الامامه، ۴/۹۵.
احزاب، ۳۳.
طبرسی، فضل، مجمع البیان، ۸/۵۵۹؛ طباطبایی، المیزان، ۱۶/۳۱۲ ۳۱۳؛ کافی و شفیعیان، عصمت فاطمه، ۲/۶۹ ۹۱.
احزاب، ۳۳.
طبرانی، المعجم الکبیر، ۳/۵۶ و ۲۲/۴۰۲؛ هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ۹/۱۲۱.
امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۷۴.
امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۴.
امام خمینی، صحیفه، ‏۱۲/۲۷۴.
صدوق، علل الشرائع، ۱/۱۸۰.
امام خمینی، ولایت فقیه، ۵۳ ۵۴.
صادقی ارزگانی، سیمای اهل بیت(ع) در عرفان امام خمینی، ۳۶۹.
امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۳۷.
کلینی، کافی، ۱/۴۷۹.
امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۹ ۳۳۰.
امام خمینی، صحیفه، ‏۷/۳۴۰ و ‏۱۶/۱۹۲.
امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۷۴.
امام خمینی، صحیفه، ۸/۴۲۹.
فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱/۱۴۸.
امام خمینی، ولایت فقیه، ۵۳.
کلینی، کافی، ۱/۴۶۰؛ صدوق، الخصال، ۱/۶۵.
کلینی، کافی، ۱/۶۴.
مجلسی، بحارالانوار، ۲/۳.
مجلسی، بحارالانوار، ۴۳/۸.
کلینی، کافی، ۱/۴۵۸.
امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۵.
امام خمینی، صحیفه، ‏۲۰/۴ ۵.
امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۵.
امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۶.
حر عاملی، وسائل الشیعة، ۶/۴۳۹ ۴۴۷.
بخاری، صحیح البخاری، ۴/۴۸، ۲۰۸ و ۶/۱۹۳؛ صدوق، من لایحضر، ۱/۳۲۰ ۳۲۱؛ زراعتیان، ۲/۱۰۸ ۱۲۸.
امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۷۴.
امام خمینی، توضیح المسائل، ۴۸.
امام خمینی، توضیح المسائل، ۲۴۴.
امام خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۷۷.
اطلاعات، ۲؛ امام خمینی، صحیفه، ‏۲۱/۲۵۱.
رحیمیان، در سایه آفتاب، ۳۶.
کلینی، کافی، ۱/۴۴۰.
طوسی، الامالی، ۴۷۰؛ یوسفی، موسوعة التاریخ الاسلامی، ۱/۷۴۷ ۷۴۸.
صدوق، من لایحضر، ۳/۵۶۸؛ طبری امامی، دلائل الامامه، ۱۱۳.
واقدی، المغازی، ۱/۲۵۰.
طبری، احمد، ذخائر العقبی، ۴۷.
واقدی، المغازی، ۲/۸۳۰ و ۸۵۰؛ احمد ابن حنبل، مسند، ۶/۳۴۱ و ۳۴۳.
ابن قتیبه، الامامة و السیاسه، ۱/۱۹؛ مفید، الامالی، ۵۰ و ۹۵.
ابن طیفور، بلاغات النساء، ۱۹ ۲۰؛ طبری امامی، دلائل الامامه، ۱۲۵ ۱۲۹؛ اربلی، کشف الغمة، ۲/۱۱۴ ۱۱۶.
ابن طیفور، بلاغات النساء، ۱۲ ۱۹؛ طبری امامی، دلائل الامامه، ۱۱۱ ۱۱۹.
امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۸۷ و ۲۰/۶.
ابن طیفور، بلاغات النساء، ۱۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ۲۹/۲۲۳.
امام خمینی، ولایت فقیه، ۳۶ ۳۷.
←ابن سعد، الطبقات الکبری، ۸/۲۰ ۲۱؛ احمد ابن حنبل، مسند، ۱/۱۰۴؛ مفید، الارشاد، ۱/۳۶.
امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۸۷.
امام خمینی، صحیفه، ۴/۳۹۶.
ابن سعد، الطبقات الکبری، ۸/۱۹.
ابن طاووس، الدروع الواقیه، ۲۷۵.
کلینی، کافی، ‏۱/۲۳۹ ۲۴۱؛ مهدوی راد، مصحف فاطمه، ۳/۶۴ ۸۷.
امام خمینی، صحیفه، ‏۲۱/۳۹۷.
امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۴ ۶.
کلینی، کافی، ۱/۲۴۰.
کلینی، کافی، ‏۱/۲۳۹ ۲۴۱؛ مهدوی راد، مصحف فاطمه، ۳/۸۴.
امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۴ ۵.
امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۶۴.
امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۶۴.
احزاب، ۲۱.
مجلسی، بحارالانوار، ۵۳/۱۸۰.
امام خمینی، صحیفه، ۷/۵۳۳.
امام خمینی، صحیفه، ۶/۵۳۰.
امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۶.
امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۸۷ ۸۸ و ۲۰/۶.
امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۲۶.
امام خمینی، صحیفه، ‏۱۶/۸۷.

برچسب ها :

نام*
ایمیل*
نظر*


© 1400 کلیه حقوق محفوظ است | طراح Bizup.ir
x - »